داستانک ...

ساخت وبلاگ

امکانات وب

-->-->-->

کد لوگو حمایت از تیم سپاهان

-->-->-->-->-->-->

جاوا اسكریپت

-->-->-->
-->-->-->-->-->-->

کد متحرک کردن عنوان وب

-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->

کد هدایت به بالا

-->-->-->

 

   صداي رد شدن ماشين ها را از خيابان مي شنوم. دستش را توي جيبش       مي برد و مداد قرمز کوچکي را در مي آورد و شروع مي کند به
رنگ زدن. گوشه جدول سفيد، قرمز مي شود. در ذهنش جدول هاي سرتاسر را سرخ مي بيند و خودش را که روي آن ها نشسته و آدامس هايش را مي فروشد. مي خواهد به رنگ زدن ادامه بدهد که ناگهان مرد ژوليده اي از راه مي رسد و گوشش را محکم مي گيرد و به دنبال خود مي کشد. در همان حال سرش داد مي زند که چرا نشسته و آدامسش را نمي فروشد. او چيزي نمي گويد و مداد قرمز کوچک را پرت مي کند به طرف جدولهاي سياه، سفيد، سرخ!

باتشکراز م.م

 

˙·٠•ღ❤ تنها ❤ღ•٠·˙...
ما را در سایت ˙·٠•ღ❤ تنها ❤ღ•٠·˙ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ❤ raha ❤ ashegh22 بازدید : 922 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1391 ساعت: 7:19

نظر سنجی

به نظر شما کدوم تیم قهرمان لیگ برتر میشود؟؟

خبرنامه