˙·٠•ღ❤ تنها ❤ღ•٠·˙...
چشم ها غرق تماشا، که نیامد عباس
نگران بر لب دریا،که نیامد عباس
اشک ها همسفر آه، در آن لحظه ی تلخ
خسته از دیدن صحرا که ، نیامد عباس
کودکان منتظر او که مگر برگردد
آه از این شوق تماشا، که نیامد عباس؟!
بانگی از دور که در حنجره زخمی دارد
می کند فاش سخن را: که نیامد عباس
کودکی از دل خیمه، به پدر می گوید:
تو ندیدیش؟ بگو،یا که نیامد عباس!
« سید علی اصغر موسوی »
برگرفته از بانک اشعار و نثر عاشورایی
برچسب : نویسنده : ❤ raha ❤ ashegh22 بازدید : 946